کد مطلب:1306
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:25
ديدگاه هگل در مورد رابطه انسان با خدا چيست ؟
از آن جا كه پاسخ دهي به اين پرسش ، نيازمند به تبيين مباني منطق و فلسفه هگل مي باشد، نمي توان در حد يك مكاتبه به پاسخ سوال شما پرداخت. در اين زمينه به كتاب هايي كه در باب فيلسوفان فلسفه غرب به رشته تحرير درآمده است رجوع كنيد و اگر ابهامي در اين باب داشتيدسوالتان را با اساتيد فن مطرح نماييد .در اين جا تنها يك نكته را به طور اشاره مي گوييم و آن اين است كه رابطه عشقي و عبد و مولايي قابل جمع مي باشند و در فرهنگ اسلامي عميقاً اين مساله وجوددارد .اولياي دين ما چون پيامبر ( ص ) و اميرالمومنين ( ع ) عبد مطلق خدا بودند .ما در نماز خود همواره شهادت مي دهيم كه پيامبر عبد وفرستاده خدا بود .در عين حال آن چنان رابطه عاشقانه اي نيز بين اولياي دين و خدا هست كه هرگز در انديشه هگل خطور كردني نيست . جلوه كوچكي از آن را در دعاي شريف كميل مي بينيم كه حضرت علي ( ع ) عرضه مي دارند : ( ( وهب لي صبرت علي حر نارك ،فكيف اصبر علي فراقك ؛ خدايا گيرم كه آتش دوزخت را تحمل كنم ،اما چگونه بر فراق تو شكيبايي ورزم ) ) ؟! به عبارت ديگر غناي فرهنگ اسلامي در اين است كه عبوديت را عاشقانه كرده است و عشق راعابدانه و اين جمعي است كه فلسفه هگل و امثال او آن را برنمي تابد.آنچه موجب شده است كه امثال هگل بين رابطه عبد و مولايي ورابطه عشقي تقابل بيفكنند، اين است كه : اولاً شان ربوبي و جايگاه واقعي انسان در هستي را به درستي لحاظ نكرده اند .ثانياً عبوديت ومعبوديت را با نگاهي سطحي و شبيه برده و مولاي بشري انگاشته وبه كنه عبوديت و زيبايي و عظمت عرفاني آن پي نبرده اند.;
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.